گزارش همایش"بررسی اشکال خشونت در خانواده"
تاریخ انتشار : شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۲۲
کد مطلب: 1197
روز پنج شنبه مورخ 21 آبان ماه 94 همایش بررسی اشکال خشونت در خانواده به همت کمیسیون حقوق بشر با همکاری کمیسیون کارآموزی با حضور دکتر مجتبی فرهمند رئیس دادگستری مهردشت و دکتر سیامند پویامنش رئیس زندان زنان و خانم درستی مددکار زندان برگزار گردید.
پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید، شهرام محقق-عضو هیئت مدیره کانون وکلای دادگستری اصفهان-ضمن خیر مقدم به مدعوین جلسه بیان نمود:"امروزه بحث خشونت در خانواده یکی از چالشهای اساسی در نظام حقوقی و قضایی کشور ماست. همان طور که مستحضر هستید خانواده تشکیل میشود از مادر پدر فرزند که وقتی بحث خشونت مطرح میشود قطعاً پدر کمتر مورد تعرض قرار میگیرد تا مادر یا فرزند و قطعاً در بسیاری از موارد فرد خشونت کننده بیشتر از جنس آقایان میباشد نسبت به زن و فرزند و نسبت به فرزند متأسفانه هر دو. صرفاً کانونهای وکلا به عنوان یک نهادی که در بحث حقوق شهروندی به موضوع میپردازند جهت رفع این معضلات کافی نیست، تمام دستگاههایی که مرتبط با موضوع خانواده هستند در این موضوع باید نقش خودشان را ایفا کنند. وقتی بخواهیم ریشه یابی کنیم و بررسی کنیم که چه چیزی باعث اعمال این خشونتها میشود و ریشه یابی نماییم علل مختلفی را ما در ارتباط با ورود به این بحث شاهدش هستیم، از مشکلات اقتصادی شروع میشود تا فقر فرهنگی که متأسفانه بعضی از خانواده ها گریبان گیرش هستند و از طرف دیگر ما بحثهای آموزشی را در سطح خانواده به صورت صحیح و درست نداریم از طرف مراجعی که وظیفه آموزش دارند، از طرف دستگاههایی که وظیفه فرهنگی و فرهنگسازی دارند،آن رسالتی که باید به درستی انجام شود به درستی انجام نمیشود، مشکلات اقتصادی هم نیز در واقع منشأ بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی است. برای رفع اینگونه مسائل هماهنگی بین همه دستگاهها در برطرف کردن این موضوع لازم است که بعد از آن بحث حمایت قضایی و حقوقی مطرح میشود. من شخصاً اعتقاد دارم اگر در محورهای فرهنگی آموزشی اقتصادی ما بتوانیم مشکلات را برطرف کنیم،دیگر نیاز نیست حمایت حقوقی قضایی وجود داشته باشد زیرا همه چیز سر جای خودش است. امروزه دستگاه قضایی ما فقط زمانی وارد این بحث میشود که یک خشونتی انجام شده باشد. ما دنبال راهی هستیم که در جامعه به این مرز نرسیم. آیا نقش سیستم قضایی ما صرفاً پس از بروز چنین حوادثی یا بروز چنین جرائمی است آیا نقش دیگری ندارد؟! جنبهی پیشگیری چه میشود؟ این وظیفه را چه کسی بر عهده میگیرد؟ سیستم قضایی و قوانین حمایتی ما دارای خلأ هایی است که هیچوقت نتوانسته حتی نقش بازدارنده خودش را هم در این خصوص ایفا کند. وقتی با یک کودک آزاری یا خشونت علیه زنان مواجه میشویم برخورد آنچنانی که باعث شود سایر افراد جامعه یا حتی خود شخص خاطی متنبه شود و دست به این اعمال نزند وجود ندارد و آیا فکر میکنید با برخوردهای جزای نقدی و حبس یا اینگونه مجازاتها میشود انتظار داشت آن نقشی که باید داشته باشد ایفا شود و در آینده شاهد اینگونه مسائل نباشیم؟ کدام پدر یا مادر که فرزندش را مورد اذیت و آزار قرار داده یا آقایی که علیه همسرش اقداماتی را انجام داده بازداشت شده و شاهدش بودیم که نقش داشته، نه تنها نقش مثبتی نداشته بعضاً اختلاف را شدیدتر کرده است. من شخصاً اعتقاد دارم مجازات حبس یا جزای نقدی در ارتباط با خشونت در خانواده نمیتواند مؤثر باشد. ما خلأهای قانونی در این زمینه داریم و کارشناسان این مباحث یک تجدیدنظر اساسی بایستی انجام دهند. علیرغم تأکیداتی که ما در قوانین بینالمللی داریم متأسفانه راهکارهای قانونی کشور ما مناسب نبوده است. توصیه من اینست که بجای اینگونه مجازاتها از محرومیتهای اجتماعی استفاده شود."
پس از آن دکتر لیلا رئیسی ریاست کمیسیون حقوق بشر ضمن خیر مقدم به مدعوین جلسه بیان نمود:"خانواده بنیادی ترین رکن هر جامعه است و اگر بخواهید میزان توسعهیافتگی و پیشرفت هر جامعه رو مشاهده کنید باید ابتداً نگاهی به خانواده در این جامعه بیندازیم. متأسفانه پدیده خشونت خانگی فقط مربوط به جامعه ما نیست بلکه یک پدیده جهانی است ولی درصد آن با توجه به توسعهیافتگی و تدابیری که اندیشیده شده و حمایت هایی که صورت گرفته متفاوت است. اما واقعاً معضل کجاست که ما در همه جوامع به نوعی خشونت خانگی را میبینیم؟ وقتی نوع نگاه ما به انسانها درست نباشد وقتی از محور صحیحش خارج شود طبیعتاً یکی از خروجیهای این تعقیب میتواند خشونت خانگی باشد. متأسفانه نگاههای جنسیتی، نگاههای جنس اول و دوم به انسانها، نگاههای جنس برتر و جنس ضعیف به انسانها، نگاههای مادون و مافوق در خانواده به انسانها که ثمره همه اینها خروجیاش تبعیض میشود و تبعیض یکی از دستاوردهایش خشونت میشود. با توجه به اینکه در طول تاریخ متأسفانه در خیلی از جوامع شاهد نگاه جنسیتی اول و دوم به زن و مرد بودهایم و معمولاً زنان جنس دست دوم محسوب شدند بیشتر قربانیان خشونت در خانواده زنان و کودکان هستند. وقتی ما از نگاه درست در خانواده خارج بشویم طبیعتاً بار تکالیف زیاد به دوش این قشر و حق خواهی بعضاً زیاده از حد از ناحیه جنس برتر موجب بروز خشونت هایی در خانواده میشود و در اینجا کودکان هم ابزاری در دست فرد زورگو میشوند. شاید در ابتدا ساده ترین نوع خشونت را خشونتهای فیزیکی میبینیم ولی کم کم مشاهده مینماییم که خشونت هایی از نوع جدید هم اضافه میشوند. خشونت روانی مثل تحقیر، توهین به یک انسان، قرار ندادن فرد در جایگاه شایسته خودش، مثل انتظارات غیر معقول و خلاف شأن از یک فرد.خشونتهای کلامی، خشونتهای عاطفی که امروزه در جامعه ما در خانوادههایمان وجود دارد که در خیلی از خانواده هایی که به ظاهر زندگی میکنند و طلاق واقع نشده اما طلاق عاطفی اتفاق افتاده. خانواده یک محیط خصوصی است لذا وقتی خشونت به عنوان یک جرم و حتی اگر جرم انگاری هم نشده به عنوان یک عمل ناهنجار و رفتار نامطلوب از ناحیه یک فرد نسبت به دیگری رخ میدهد، برملا کردن و اثباتش سخت است. وقتی در کانون خانواده خشونت رخ میدهد و خشونت به اشکال مختلف بروز میکند حامیای وجود ندارد لذا استمرار یکی از ویژگیهای این دسته جرائم است. خود خشونت خودش منشأ جرائم دیگری در خانواده نیز میشود. اگر به هر علتی حمایتهای لازم در جامعه وجود نداشته باشد مثل عدم توجه به ضرورت حیاتی این مسئله و اینکه قانونگذار نتوانسته آن حمایت قانونی را ایجاد کند. و از آن بدتر زمانی است که متأسفانه مشاهده کنیم در جامعه زمینه های فرهنگی تشویق و ترویج این خشونت هم وجود دارد که در جوامع سنتی و مدرن هم میباشد. اول باید فرهنگ اصلاح شود بعد قانون، اول باید جامعه بخواهد تا بعد قانونگذار پاسخ مثبت دهد. نزدیک به پنجاه سند بینالمللی راجع به خشونت خانگی وجود دارد. خشونت خانگی در نظام بینالمللی آنقدر بحث مهم و اساسی بوده که حتی سالهای قبل از ایجاد سازمان ملل متحد(قبل از سال 1945) ما مشاهده میکنیم فعالیتهایی صورت گرفته و اسنادی در این زمینه شکل گرفته است. یکی از مهمترین اسنادی که به این بحث میپردازد و یک سند بنیادین در این زمینه است اعلامیه جهانی حقوق بشر است. در اعلامیه جهانی حقوق بشر همه انسانها با هم برابر تلقی شدند. نکته بعدی از بحثی صحبت شده که البته اسلام از 1400 سال پیش مطرح کرده است؛ شأن و کرامت انسانی است یعنی از انجام هر رفتاری که شأن و کرامت انسانی زیر سؤال میرود باید خودداری کرد. در اعلامیه جهانی حقوق بشر به عنوان سند جهانی که کشور ما هم آن را پذیرفته و متعهد نسبت به آن است ما نمیتوانیم به هیچ وجهی از انحاء اجازه بدهیم خشونتی در جامعه مان و به طور خاص در خانواده مان ارتکاب یابد. سند بعدی میثاق حقوق مدنی و سیاسی است و در آن با صراحت بیان شده است که انسانها با هم برابرند و همه انسانها باید شئون و حقوق انسانی شان رعایت شود. در میثاق بعدی که میثاق حقوق اقتصادی اجتماعی فرهنگی مخصوصاً در قسمت اجتماعی فرهنگیاش موادی پیش بینی شده که این مواد صراحتاً از شأن انسانی انسانها و برابری انسانها صحبت کرده است که در این سند دولتها مکلف شدند در کشورشان تمام زمینه های وقوع خشونت علیه انسانها را از بین ببرند. در نظام حقوقی شان مکلف شدند که زمینه های حمایت و تضمین حقوق را در همه اشکال فراهم کند. در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تا الآن چندین نشست عمومی تحت عنوان خشونت خانگی برگزار شده است که در این نشستها چندین موردش منجر به صدور سند بینالمللی شده است. یکی از این موارد قطعنامه معروفی است تحت عنوان ممنوعیت خشونت در خانواده که طی این قطعنامه صراحتاً هم خشونت تعریف شده و خشونت فقط شامل خشونت فیزیکی نیست، یک تعریف عامی شده که خشونت شامل هر اقدام فیزیکی هر اقدام روانی هر اقدام عاطفی است که شأن یک انسان دیگر را زیر پا بگذارد. در کانون خانواده به طور خاص حقوق زن یا مرد یا کودک را نقض بکند. در این اعلامیه صراحتاً دولتها مکلف شدند در نظام قانونیشان تدابیری را اتخاذ کنند که هم از وقوع خشونت جلوگیری بشود و هم چنانچه خشونتی اتفاق افتاد ضمانت اجراهایی را در واقع پیش بینی کنند. ما اینجا یک خلأ قانونی پیدا میکنیم زیرا در حوزه خشونت خانوادگی در نظام قانونی خودمان واقعاً جز خشونت فیزیکی بقیه را نمیتوانیم اثبات کنیم یعنی قانونگذار ما تعریف نکرده، شاخص و معیار به ما نداده که ما بر اساس آن معیار بتوانیم بگوییم منظور قانونگذار از خشونت روانی عبارتست از... پس چون این موارد محقق شده ما میتوانیم از فردی که قربانی خشونت شده احقاق حق کنیم. یکی دیگر از موارد دیگر کنوانسیونی است تحت عنوان محو و از بین بردن تمام اشکال تبعیض علیه زنان که گفته شده هر نوع تبعیض زمینه خشونت است و ممنوع است. یکی دیگر از اسناد مهم کنوانسیون حقوق کودک است و تأکید شده که دولتها ترتیبی را اتخاذ نمایند که از وقوع جرائم نسبت به این افراد جلوگیری شود و در صورت وقوع مرتکب مجازات شود."
در ادامه دکتر مجتبی فرهمند گفت:"قانونگذار خشونت را تعریف نکرده است یا مفهوم خشونت را جرم انگاری نکرده است همانطور که هیچوقت اخاذی یا فحشا را جرم انگاری نکرده است اما شکنجه جرم انگاری شده است. علیرغم افزایش جمعیت رشد اقتصادی پیشرفت تکنولوژی ما جرم را هم رو به افزایش میبینیم. خیلی از نظریهپردازان جرم شناسی چرایی جرم را برمیگردانند به مارکسیسم که این نظریه ها نشان میدهد ارتکاب جرم به خاطر حس انتقامی است که افراد ضعیف جامعه نسبت به اغنیا، تصمیم گیران و انسانهای پرقدرت و پرنفوذ جامعه اتفاق میافتد. اما میبینیم که نه به این شکل نیست و خیلی از این جرائم در حال حاضر علیه افراد ناتوان مثل کودکان، نوجوانان، زنان اتفاق میافتد که مهمترینش هم در خانواده میباشد. خانواده به عنوان مهمترین و اساسی ترین نهاد جامعه مدنی نقش بسیار مهمی در ترقی و رشد جامعه ایجاد میکند. حال خانواده ای که باید امن باشد و سرچشمه شکوفایی و استعداد کودکان و نوجوانان باشد اگر در آن خشونت اتفاق بیفتد دیگر نمیتواند زمینه ترقی بشود. ما در جرائم ارتکاب یافته توسط زنان و نوجوانان و بزه دیدگی زنان و نوجوانان آمار سیاه بزه کاری بالایی داریم. وقتی که زنی یا خردسالی جرمی علیه شخصی انجام دهد احتمال پیگیر شدن و مطرح شدن شکایت به مراتب کمتر از زمانی است که یک مرد جرمی انجام دهد و همینطور زمانی که زنان و خردسالان قربانی این جرائم میشوند و خردسالان که از حقوق خود آگاه نیستند و صلاحیت و توانایی لازم را برای پیگیری ندارند و زنان هم به دلیل کمبود پلیس و قاضی زن و ضعف و بیگانگی که با نظام حاکمیتی و نظامهای کمک کننده که برای رسیدگی به این جرائم میباشد، تا آنجایی که میشود از ورود به این نظامها خودداری میکنند. خشونت هر رفتاری است که با هدف آسیب رساندن به دیگری به گونه های جسمی، روانی، اجتماعی، ممانعت از پیشرفت شغلی،بی اعتنایی به دیگری با نیت خشونت است. نیت خشونت همیشه به معنای خواستن نیست، دانستن هم آن رفتار را، رفتار مجرمانه میتواند تلقی کند و همیشه قرار نیست رفتار (فعل) باشد، بعضی جاها بی توجهی یا غفلت یا ترک فعل مصداق خشونت میشود که در کشور ما هم بسیار زیاد است. از مصادیق خشونت ایراد ضرب و جرح، هل دادن، بیرون کردن از خانه در ساعات شب، شکستن اشیاء، ترک منزل، تماسهای مکرر با پلیس برای از بین بردن آبروی طرف، برداشتن مدارک شخصی فرد یا کنترل و نظارتهای آزار دهنده زوجین نسبت به یکدیگر، چک کردن تلفن یکدیگر، یا خشونتهای جنسی مانند عدم تمایل برقراری رابطه جنسی، بارداری اجباری. یکی دیگر از انواع خشونتها خشونت مالی است مثل اینکه سرپرست خانواده هزینه های لازم را برای خانواده انجام نمیدهد و هزینه ها را صرف موضوعات شخصی و غیر ضروری خودش میکند. یکی دیگر از مصادیق خشونت مالی جلوگیری از استقلال مالی همسر یا دخل و تصرف در داراییهای همسر بدون اجازه همسر. یکی دیگر از خشونتها، خشونت روانی است مانند به کار بردن کلمات رکیک و تحقیرآمیز، بداخلاقی. ما یک قربانی خشونت داریم و یک مشاهده کننده خشونت. مادری که مورد خشونت قرار میگیرد و فرزندی که خشونت را مشاهده و تحمل میکند. علل مختلف خشونت، تبعیض جنسیتی که تبعیض فقط از سوی قانونگذار نیست و علت فرهنگی، اختلالات روانی، نشر و توزیع اخبار مربوط به خشونت بدون اینکه کارشناسی شود مثل تیتر روزنامه ها، فیلمهای پخش شده از رسانه، فضای مجازی و بازیهای مجازی میباشد. آگاه سازی و آموزش خانواده ها، افزایش فرهنگ مدارا و تحمل از راهکارهایی برای کمتر شدن خشونت در خانواده ها میباشد. برای کودکان و نوجوانان و زنان خوشبختانه قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست، قانون تأمین زنان و کودکان بی سرپرست، قانون مجازات اسلامی و آیین دادرسی کیفری و قانون امور حسبی که همه این قوانین حمایتی بوده و توجه ویژه ای به زنان و کودکان نموده است. قانون حمایت از کودکان و نوجوانان نیاز است که احیا شود خیلی از قضات و وکلا از این قانون بی اطلاع هستند. در مواد 4 و 6 این قانون توجه ویژه ای به کودک و نوجوان شده است و مورد حمایت قرار گرفته است. قانون مبارزه با قاچاق انسان بیشتر برای حمایت زنان و نوجوانان بوده زیرا بیشتر قربانیاش زنان و نوجوانان میباشد. با توجه به الحاق کشور ایران به کنوانسیون حقوق کودک و میثاق حقوق مدنی و سیاسی، متن این اسناد بینالمللی مثل قانون داخلی کشورمان است و میتوان به آن استناد کرد. در ماده 6 میثاق گفته شده مجازات اعدام و سلب حیات باید برای مهم ترین جرایم باشد و افراد زیر 18 سال نباید به خاطر ارتکاب جرم اعدام شوند. بنابراین عده ای میگویند که این افراد را با استناد به میثاق و ماده 92 قانون مجازات اسلامی و قاعده درأ به قصاص محکوم نکنیم یا نوع قتل را تغییر دهیم. این اسنادی که ایران به آن پیوسته است، اسناد حمایتی است.
سپس خانم درستی مددکار زندان بیان نمودند؛ حدود 50 درصد جمعیت جهان را زنان تشکیل میدهند که در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی سهم زیادی دارند. در کشور ما 50 درصد از خشونتهای خانگی علیه زنان و کودکان مورد شکایت قرار نمیگیرد. 8 درصد قهر میکنند و باز مورد شکایت قرار نمیگیرد. خشونت خانگی سو استفاده از اعتماد و وابستگی به روابط خانگی است.که بدتر از آن اینست که بر این باورند که نباید این مشکلات درز کند. 30 تا 35 درصد زنان آمریکایی و در شیلی 62 درصد زنان و در گینه نو 67 درصد از زنان روستایی و 56 درصد از زنان شهری مورد آزار جسمی شوهرانشان قرار میگیرند. در ایران 38 درصد از کسانی که مورد خشونت قرار میگیرند متولد شهر و 61 درصد متولد روستا میباشند و از نظر میزان و نوع اشتغالشان 84 درصد خانه دار و 7 درصد فرهنگی و 3 درصد کارمند و از نظر سنی 56 درصد بین 20 تا 30 سال و 44 درصد بین 16 تا 19 سال و 33 درصد از زنانی که مورد خشونت قرار میگیرند دارای شوهران معتاد و 45 درصد دیگر انواع جرائم دیگر را انجام داده اند. واکنش زنان 5 درصد بخشش و 8 درصد قهر و 42 درصد شکایت میباشد. خشونت فقط ضرب و شتم نیست، خشونت روانی هیچ ردپایی از خودش به جا نمیگذارد ولی آثارش میماند و به مرور خودش را نشان میدهد. یکی از روانکاوان میگوید خشونت جریان و عاملی است که بیشتر باید روی عوامل فردی توجه کرد. کسی که خشونت میبیند در نتیجه یا خودش خشونت میکند یا تسلیم میشود. در خانواده هایی که خشونت بالاست فقط فرد خشونت نمیکند گاهی اوقات هم منزوی میشود که در اینجا خشونت به خشونت تبدیل نشده، خشونت به تسلیم تبدیل شده است. بچه هایی که درگیر این جریانند تمرکزشان کاملاً مختل میشود، افت تحصیلی دارند و احساس نا امنی و گناه دارند. اما چه کنیم؟ یکی از عواملی که میتواند جلویش را بگیرد همین همایشهاست. یکی از تکنیکهایی که خشونت را کاهش میدهد اینست که خود شخص بفهمد چه کرده است. بیشتر اوقات که پرخاشگری اتفاق میافتد بعضی از آنان گریه و درخواست بخشش میکنند، عذاب وجدان میگیرند و پشیمان میشوند اما باز که در همان مرحله قرار میگیرند دوباره همان رفتار را تکرار میکند زیرا جز این رفتار چیزی بلد نیستند از کودکی یاد گرفته اند که اگر با موردی این چنینی برخورد کردند باید همین رفتار را نشان دهند. برای همه رفتارها نباید دنبال قانون گشت باید مداخله هایی صورت بگیرد تا افراد بتوانند سازگارانه تر برخورد کنند و صبور باشند. در نتیجه تشکل زنان به منظور حمایت از قربانیان ، ایجاد فرصتهای شغلی برای زنان، تأسیس خانه های امن برای سرپناه زنان که بیرون رانده شدند و جایی ندارند، مشاوره و درمان، آموزش، مشاوره قبل از ازدواج، برگزاری همایش و سمینارها در این خصوص و تغییر فرهنگ و باورهایمان نسبت به این جریان میتواند خیلی مؤثر باشد."
در پایان دکتر سیامند پویامنش رئیس زندان زنان بیان داشت:"که بحث خشونت بحث جدیدی نیست و بحثی است که قدمت در تاریخ بشریت دارد. در قرآن زن را محافظ و کلید تمام ارزشها میدانند. زنی که رسالت تربیت دهنده دارد. اولین کسی که در نهاد خانواده تربیت و پرورش میدهد زن است.یکی از دلایلی که بیشتر زنان و مردان قربانی خشونت میشوند ریشه در تربیت خانواده دارد. ایشان به بیان پاره ای از اقدامات در زندان زنان اشاره نمودند از جمله پذیرش زندانیان، بیماریابی زندانیان در بدو ورود، بند سلامت، تشکیل پرونده، شناسایی نکات ضعف و قوت و استعدادهای زندانیان، بخش مرکز مشاور، بخش فرهنگی که بالغ بر 60 نفر حافظ قرآن وجود دارد، بخش اشتغال. ایشان بیان نمودند جامعه ورودی یک سال زنان که در زندان ورود کرده اند و مورد خشونت قرار گرفته اند 29درصد به سوی مواد مخدر و 20 درصد جرایم منافی عفت و اخلاق عمومی و 18 درصد به سمت سرقت و ربودن مال غیر بوده که منشأ آن خشونت است."
گزارش: رویا اسدیان-وکیل دادگستری
سردبیر: مهدی مزروعی-وکیل دادگستری